ساقی عشق
تذکر: لطفا اول توضیحات انتهای متن رو ملاحظه بفرمایید بعد متن رو بخونید! ممنونم از حضور و لطف تک تک شما عزیزان در این متن از اصطلاحات تخصصی استفاده شده به احتمال زیاد اکثر دوستان غیر طلبه و غیر الهیات با این اصطلاحات آشنا نباشند پیشاپیش از دوستان عذرخواهم! . بسم الله... عَن... عَن... . . . عَن حسینبن علی عَن علی بن ابی طالب عَن رسول الله... . سندش میرسد به پیامبر و از او به خدا! یک حدیث قدسی! یک حدیث ِ قدسی ِ صحیح الاسناد... اما ظنّی الدلالة!! . روایتش صحیح است! درایتش مشکل دارد! . حکایت ِ من است! شدهام، یک حدیث ِ صحیح الاسناد اما ظنی الدلالة! . هزار بار خودم را از اول نوشتهام! حدیث یک حرفیاَم فقط تو را روایت میکند! سندش صحیح است! حتی درایتش هم مشکل ندارد! . عالمان ِ حدیث گواهند بر صحت ِ سند و صداقت ِ متن! . امّا! دلالتش ظنّی میشود وقتی متن ِ حدیث را با عینیت خارجیاش میسنجم!! . حدیث یک حرفیاَم فقط تو را روایت میکند! با سندی که میرسد به پیامبر و از او به خدا! . یک روایت ِ قطعیالصدور صحیحالسند و صحیحالمتن، ظنیالدلالة میشود وقتی عینیت ِ خارجیاش، میشود: مَن! . حدیث یک حرفیاَم فقط تو را روایت میکند، علی! اما... . . سندش میرسد به پیامبر و از او به خدا! یک حدیث قدسی! یک حدیث ِ قدسی ِ صحیح الاسناد... اما ظنّی الدلالة!! شده است حکایت ِ ما شیعهها.... توضیحات: عَن: از.... در نقل روایت، روایتها را به صورت معنعن نقل میکنند. و نام سلسله راویان را پشت هم میآوردند مثلا فلانی به نقل از فلانی به نقل از فلانی... همینطور تا میرسد به پیامبر یا ائمه حدیث قدسی: حدیثی که از خداوند نقل شده باشد. صحیح الاسناد: یعنی در سند معنعن آن راویانی که نام برده میشوند موثق باشند و خود سند هم مشکلدار نباشد. ظنی الدلالة: یعنی معنا و مفهوم و مصداق واقعی حدیث قطعی و یقینی نیست! روایت حدیث: همان سند حدیث درایت حدیث: متن حدیث قطعی الصدور: یعنی به یقین میدانیم این حدیث از معصوم صادر شده.
میداند حق با آن مرد ِ خوشسیمای ِ عرب است، اما به اعتراف ِ خودش، مقامی که مردم به او دادهاند مانع از آن است که به حق اعتراف کند! برای ظاهرسازی هم که شده وارد ِ بحث میشود! به هر حال برای فریب ِ مردمش باید بهانهای داشته باشد!! میپرسد دربارهی مسیح چه میگویی؟! و پاسخ میشنود که او بنده و رسول خدا بود. بنا را بر ردّ و ایراد میگذارد و پاسخهای آرام و سرشار ادب ِ مرد ِ عرب را نمیپذیرد! . مرد ِ عرب، نورانی و مهربان به آسمان، خیره میشود، گویا منتظر است برایش از آن بالا خبرهایی بیاورند!! پیامبر است و بیاذن ِ وحی سخن، نمیراند! * خدا هم انتظارش را بیپاسخ نمیگذارد: فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ / آلعمران61 . قرار بر آن میشود که هر طرف، جانش و زنانش و فرزندانش را بردارد و بیاورد زیر ِ آسمان بنشیند و طرف دیگر را نفرین کند! آن وقت هر کدام که بهناحق بود با نفرین دیگری جانش و اهلش نابود شود! . علیاش را و فاطمهاش را و حسن و حسینش را هم آورد. همان پنج نفر زیر عبا حالا آمدهاند زیر ِ آسمان... . پنج نفر ِ زیر ِ عبا، نشستهاند روی ِ زمین... نور است که از دامان ِ آن زمین میریزد روی ِ آغوش ِ آسمان... . بزرگ ِ مسیحیان ِ نجران برخویش میلرزد و باترس لب به سخن میگشاید: من چهرههایی میبینم که اگر نفرین کنند میترسم در دنیا نصرانیمذهبی بهجا نماند و همه نابود شوند!! میترسد وارد ِ مباهله شود! همانجا، زیر ِ همان آسمان، شکست را میپذیرد!! . آن روز زیر ِ آن آسمان تمام ملائک شهادت دادند که علی، جان ِپیامبر است و فاطمه و دو فرزندش اهل ِ پیامبر. . اجر این نوشته تقدیم به هرکس -حی یا میت- که حب اهل بیت در دلش باشد. *(وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى،إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى/ نجم3و4)
به نماز که میایستی آسمان، گم میشود... . ملکوت، در تو محو بهشت، در تو غرق... . مست میشود در و دیوار مسجد در تب و تاب سر از سجده برداشتن و سر بر سجده نهادنت . نمازت، شأن ِ نزول ِ تبارک است... محراب، نفس میکشد، هر ذکر ِ تو را... مسجد، بندگی میکند، قدقامت ِ تو را... با هر رکوع و سجودت، حیات ِ دوباره میبخشی آفرینش را و جان ِ تازه میدهی آسمان را . تو در نمازی و آفرینش در سکوت ِ محض، غرق ِ تماشای ِ تو... و تو در خدای خویش محو... . به رکوع خم میشوی و هفت آسمان، با تو تعظیم میکند... . آسمان در تو بند تو در پرودگار، غرق... باران ِ تبارک است و تپشهای آسمان به پهنهی سجادهات... و در امتداد ِ همین رکوع در گیر و دار ِ دل و دلدادگی... انگشت اشارتت، سوی خود میخواند مرد ِ مسکین را مسکین در اشارت ِ آن دست، بهشت میبیند... سمت ِ تو میآید و تو خاتمش میبخشی... آسمان مدهوش میشود... - فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ - خدا بر تو فخر میکند و در ازای ِ خاتمی که بخشودی ولایتت میبخشد... إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ . جبرئیل هم به طواف ِ رکوعت آمده است... بال و پرش ببخش... . اجر این نوشته تقدیم به هرکس - حی یا میت - که حب علی در دلش باشد. بسم الله... کاش یک بار هم که شده دم ِ افطار برسم! درست، همانوقت که سفره را گشودهاید... . در را بکوبم و نالهام را بلند کنم به اسی_____رم اسیرم گفتن! . آن وقت تو بلند شوی تا افطارت را بر من ببخشی! و تمام ِ آنها که گرد ِ آن سفرهاند به تبع از تو... . در را به رویم بگشایی و افطار را بگذاری روی دامنم... . آن وقت، من به پایت بیفتم اشک بریزم و التماست کنم که من طلب ِ نان نکردم! من آمدم تا رهایم کنی... . بگذار اینبار پایان قصه آیهی دیگری نازل شود! هل أتی بر من گذشته من، حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ َ م را در إمّا کَفورا سر کردهام! 1 ..... بگذار من شان نزول ِ پناه جستن باشم و تو تفسیر ِ روشن ِ پناه.....گاه! 2 . . طلب ِ نان نکردم! آمدم تا برایت قصه کنم اسارت ِ هزار و چهارصد سالهام را...! . دمی کنارم بنشین تا نشانت دهم مُهری که به نشان ِ اسارت داغ زدهام بر عمق ِ جانم! . کاش یک بار هم که شده دم ِ افطار برسم! درست، همانوقت که سفره را گشودهاید... . در را بکوبم و نالهام را بلند کنم به اسی_____رم اسیرم گفتن! . آن وقت تو بلند شوی تا بگشایی تمام ِ بندهایی که نَفس بر گلوگاه ِ ایمانم بسته! و تمام ِ آنها که گرد ِ آن سفرهاند به تبع از تو... . . در را به رویم بگشایی و آرام، آرام یک به یک بندها را از هم بگشایی و هر لحظه رهاتر و رهاترم کنی... . آن وقت از آسمان نرم نرمک در مدح ِ تو تبارک نازل شود... 3 و در احوال ِ من رحمت... 4 . . آخر ِ قصه زیاد هم فرق نکرد باز هم درود بر تو و دم ِ مسیحائیت علی . آن بار نان دادی و من اینبار، جان میگیرم از عطای تو... . کاش یک بار هم که شده دم ِ افطار برسم..... . . . این متن بر مبنای شان نزول سوره مبارکه دهر نوشته شده آیات مربوط به هر قسمت از متن با شماره، مشخص شدهاند و در انتهای پست آمدهاند
. 1. هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا / انسان1 آیا بر انسان زمانى از روزگار گذشت که چیزى در خور ذکر نبود ؟ إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا / انسان2 ما راه را به او نشان دادیم یا سپاس گزار خواهد بود یا ناسپاس 2. وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ / توبه6 و اگر یکى از مشرکان از تو پناه خواست ، پناهش بده 3. فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ / مومنون14 4. إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ / بقره173 خدا بسیار آمرزنده و مهربان است اول نوشت: تا به حال چند بار به خاطر داشتن ِ «علی» - مردی که خدا و پیغمبرش بر او عاشقند- به سجده افتادهای؟ غرق ِ خشم و نفرت دندانهایش را به هم میفشارد، دستانش را مشت میکند و انگشتانش را خشمگین در هم گره میزند، چشمان ِ کاسهی خون شدهاش الان است که از حدقه بیرون بیفتد! صدای ا نکرالاصواتش از لا به لای تارهای حنجرهای که هرگز به حق مرتعش نشده است بلند میشود و آرامش را در هم میریزد: - ما را به یکتایی خدا دعوت کردی، ما نیز گواهی دادیم، گفتی نماز بخوانید و حج و زکات برپا دارید ما پذیرفتیم، پس به این اندازه راضی نشدی و حالا این جوان را به جانشینی خود نصب کردی؟! آیا این سخنی از ناحیهی خودت است یا از جانب خدا؟! پیامبر آرام و مهربان پاسخ میدهد: سوگند به پروردگاری که خدایی جز او نیست، از جانب ِ خداست. باران ِ کلام ِ همیشه مهربان ِ پیامبر زمین و زمان را آرام میکند، جز قلب ِ پر از نفاق ِ نعمان بن حارث! منافقانه روی برمیگرداند و فریاد میزند: اللهم ان هذا هوالحق من عندک فامطر علینا حجاره من السماء خدایا! اگر این سخن حق است و از جانب تو سنگی از آسمان بر ما فرود آور! خدا هم در دم دعایش را مستجاب میکند! سنگی از آسمان بر فرق ِ سرش فرود میآید و به درک واصلش میکند! سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِّلْکَافِرینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ / معارج1و2 . حتی سنگها هم برحق ِ علی گواهند! نمیدانم آن صد و بیست هزار نفر چه جنسی بودند که.....؟! . آخرنوشت: الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین در روایتی دیدم اجر نوشتن از علی را... اجر این نوشته تقدیم به هرکس -حی یا میت- که حب علی در دلش باشد.
پیامبر آمد...
Design By : Pichak |